دخترم 18 ماهه شده
سلام ناناز مامان امروز که 24/11/90 است دقیقا تو 1سال و6 ماهه شدی
و باید ببرمت برای واکسن ولی گفتن که چهار شنبه می زنن و دو روز باید صبر کنیم
یکسال و نیمه که به زندگیم رنگ و بوی دیگه ای بخشیدی تا این لحظه 14 تا دندون ناز داری و دیگه قشنگ تخمه می شکونی
از دایره لغاتت بخوام بگم می گی
مام-ا بابا -د د تفریح - باز- اده بده- اگیر بگیرش- ادش بدش - ام غذا - اب -رقصیدن نای نای- قان قان ماشن سواری- نیشت نیست - هست- رفت- بیا کشیده -گوگو همه عروسکات - تاب تاب- لیز سرسره
مار اومده مور اومده ما مو - چشم چشم اشم اشم - دست -کووووووووووش کجاست-اینننننننننا ایناهاش -اوننننننننناش اوناهاش- فعلا دیگه یادم نمی یاد
از شیطونی ها و کارات
دایما در حال رقصی و اونم نه تنهایی هر کی پیشته باید پاشه و ....
صندلی تو رو بر می داری و با خودت همه جا می بری می بری تو آشپزخونه و هر چی رو سنگه رو بر می داری و بیشتر با تلفن بازی می کنی سیمش رو می کشی تا بیاد نزدیک تر بعدش هم که معلومه...
با اسباب بازی هات خیلی بازی می کنی مخصوصا با خونه سازی هات خیلی قشنگ اونا رو می سازی و خراب می کنی ...
محبت کردن و دوست داشتن و لوس بودن بوس کردن را خیلی عالی بلدی و ما رو سوپرایز می کنی .....
غذا وردن رو فقط رو صندلی غذا اونم خودت به تنهایی و با قاشق و چنگال دوست داری و تا اخرش رو هم می خوری
تمام عروسکات رو دوست داری . بغلشون می کنی و با خودت می بریشون دد....
عاشق حموم و آب بازی هستی هر وقت هوس کنی آدم رو به زورم شده می بری تا حمومت کنیم و بازی کنی ......
عاشق بازی قابم باشکی و یا من باید قایم شم و یا خودت یا هر چی که تو دستت رو پشتت قایم می کنی و می گی کوووووووووووووووووش بعدم میاره بیرون می گی ابنننننناشیا خودت می ری تو کابینت جا می خوری و می گی و داد می زنی که منو پیدا کن ....
عاشق بازی بدو بدو دور صندلی هستی و هوس کنی صندلی رو می زاری وسط اتاق و دست من و بابایی رو می گیری که حالا بیاین ودور صندلی بدوییم والله ما که سرمون گیج می ره و تا میشینیم تو داد می زنی و دستمون رو می گیری که پاشششششششششششو
عروسکات رو با اسمشون می شناسی
قد قدا خانم مرغه - نترسی عنکبوت زشت - ببعی یا د د بع بعی- خرگوش ارگوش - قور قوری قورباغه- لاکی لاک پشت و....
کلاه رو بر می داری و می زاری رو سرت و قر بابا کرم می دی که بیا و ببین و.....
تا می بینی در حیاط بازه و هوا سرده اول میری پتو رو میاری که منو بزاری تو پتو و ببری تو حیاط چون هوا سرده خودت جرائت نداری بری بیرون
هر چند تا پستونک که داری همه رو با هم می کنی تو دهنت و می خوری خیلی با نمک می شی و بعدش من یهت می گم چند تا داری
هر وقت هم شیرت رو می خوری شیشت رو می گیدی بالا که خوردم و تموم شد و بیا و بگیر
خیلی وقتا خنده های مسخره بازی می کنی و می گی هی هی هی ها