رها سادات مصطفوی گرجیرها سادات مصطفوی گرجی، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 7 روز سن داره
زهرا ساداتزهرا سادات، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه و 11 روز سن داره
سید محمد صدراسید محمد صدرا، تا این لحظه: 6 سال و 6 ماه و 20 روز سن داره

رها جون دختر گل همه

قدرت خداوند بزرگ و منان

راستش امروز می خوام درباره قدرت خدای بزرگ و منان براتون بگم تا پی به وجودش بیشتر ببرید راستش تو شهرمون تو دل کویر و وسط بیابون 20 روزیه شاهد یکی از زیبایی های خداوندیم بله حاصل این بارون های پی در پی روزهای اخیر در دل بیابون یه دریاچه ایجاد شده واقعا باورتون نمیشه شاید در 1 کیلومتری شهره وسط بیابون که همه جا تا چشم کار میکنه بیابونه برای اولین بار یه دریاچه پدید اومده ببینید شاید باورتون نشه تا براتون بیشتر توضیح بدم اون سفیده اون وسط رو می بینید یه فلامینگو است که به این دریاچه پناه اورده و شهرداری هم براش تو دریاچه ماهی ریخته تا زنده بمونه باورتون میشه شاید بگید الکی میگم نگاه کنید و ببینید که من و رها و بابایی هم میریم با ...
4 ارديبهشت 1391

رها سادات و سیزده بدر

چون تقریبا 12 رو خیلی بدر بودیم و رها هم تو ماشین بیرون خیلی اذیت می کنه و یه جا بند نمیشه و همش این ور و اونوره و یکی باید پا به پاش باشه باز هم مثل هر سال تصمیم گرفتیم که نها رو خونه بخوریم و بعد از ظهر برای خوردن کاهو سکنجبین بریم بیرون تو طبیعت پس جاتون خالی بابایی رفت و شب قبل گوشت چرخ کرده گرفت و منم صبح اومدم امادش کردم برای کباب کوبیده و این دومین باری بود که می خواستیم کباب کوبیده بزنیم و خدا رو شکر خوب در اومد چون تو خونه جدید حیاط مشترکه تصمیم گرفتیم که تو ایوون کباب بزنیم و تو خونه میل کنیم جاتون خیلی خالی بود ولی بودن مامانم به این 13 بدر صفای دیگه ای داده بود و این اولین سالی بود که بعد از ازدواجمون سیزده بدر تنها نبودیم و ...
16 فروردين 1391

11 و 12 فروردین

راستش 11 دقیقا یادم نیست چه می کردیم اما داشتیم کارا رو می کردیم و هماهنگی های لازم رو انجام می دادیم تا بریم شهر یزد هم یه دوری بزنیم و مامان رو هم ببریم تا یه کیفی بکنه پس بابایی با یکی از دوستاش قرار گذاشت که بیاد دنبالمون و بریم خونشون و اونجا هم برای نها ر بمونیم و بعد نهار هم بریم بگردیم 12 فروردین 1391 ساعت 10 از خونه حرکت کردیم و رفتیم به شهر  پس قبل از این که بریم خونشون اول با هم رفتیم باغ دولت اباد یزد و کلی بهمون خوش گذشت از اونجا بازدید کردیم خوب این برای سومین بار بود که رها خانم می رفت باغ دولت اباد یه بار که حامله بودم و دوبارم دو تا عید رفتیم برای دیدن عکسهای رها خانم در باغ دولت آباد شما را به ادامه...
16 فروردين 1391

سری سوم مهمونا و عید دیدنی

9 فروردین 1391 هم قرار شد که یکی از همکارای بابایی بیاد خونمون عید دیدنی اگه یادتون باشه ابوالفضل و زینب رو می گم که رفته بودیم خونشون پس من و بابایی با هم یه کتلتی راه انداختیم که مثل خودشون برای شام ساده نگهشون داریم با اومدن این وروجکا جمع وورجکا 3 تا شد و با هم بازی می کردند و سیطونی از سر و کله هم بالا می رفتن سر هر چیزی دعوا می کردن و این اسباب بازی اون یکی رو می خواست خلاصه تو اتاق رها که زلزله اومده بود و همه چیز رو بهم ریخته بودن منم که قبلا گفته بودم عاشق این بودم که رها یه اتاق داشته باشه و بهمش بریزه و تامن می رم تو اتاقش با دنیا بهم ریختگی مواجه بشم و بعد برم مرتب کنم خدا رو شکر امسال به این ارزو هم رسیدم هر چی می خواستن ر...
16 فروردين 1391

سری دوم مهمونا

7 فروردین 1391همون صبح که زن عمو اینا رفتن قرار شد که برای نها یه سری دیگه از مهمونا که رفته بودن اصفهان تو مسیر برگشت بیان خونمون اینا دختر خاله مامنی و برادر شوهر دختر خاله با خانوادش بودن که اونها هم 8 نفر بودن ما براشون نهار درست کردیم اما از نطنز جاده رو بد رفتن و ساعت 7 شب رسیدن و ما هم نهار طهر رو براشون گرم کردیم تا بخورن هی دختر خاله می گفت من غذای مونده نمی خوام منم می گفتم تقصیرر خودته می خواستی گم نشی هر دو سری مهمونامون رو بعد از 6 سال از دواج ما برای اولین بار میومدن خونمون و خیلی کیف می داد رها که همون لحظه اول با رویا دوست شد و کلی بردش تو اتاقش تا با اون بازی کنه و کلی رو رویا لم می داد و با هم جور شده بودن ببین...
16 فروردين 1391

سلام لحظات اخر سال 1390

الان دقیقا 1 ساعت و 27 دقیقه دیگه مونده که سال 1391 بیاد و ما پذیراش باشیم من که نمی دونم چی شده ولی از ساعت 6 صبح بیدار شدم و خواب هم به چشام نمیاد و تو بابایی هم لالا هستید اخه همیشه برای سال تحویل ذوق زدم اونموقع ها یادم میادکه خونه بابام بودم از یه هفته قبل دنبال تزیینات سال تحویل بودم یه سال با گل جیر یه سال با گل فوم و هر سال به یه شکل 7 سین رو درست می کردم خیلی ذوق داشتموقتی می خواستم منتظر سال ن بمونم الان هم همین طوریم چون از دیشب سفره هفت سین رو چیدم هفت سین ما شامل سیب و سکه و سمنو و سنجد و سبزه و سیر و سماق هست البه تخم مرغ های رنگی و ماهی و و اینه شمعدون و قران هم که اجزای اصلی هفت سینن برای تبرک هم عیدی و تو و بابایی...
1 فروردين 1391
1