رها سادات مصطفوی گرجیرها سادات مصطفوی گرجی، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 8 روز سن داره
زهرا ساداتزهرا سادات، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه و 12 روز سن داره
سید محمد صدراسید محمد صدرا، تا این لحظه: 6 سال و 6 ماه و 21 روز سن داره

رها جون دختر گل همه

این روزها

1391/9/12 17:24
1,155 بازدید
اشتراک گذاری

مامان که از شنبه همش دارم می رم روزی 2 ساعت سر کلاس و دوباره درس می دم

از ساعت 8 تا 10 از اونجا که خونمون بالای شرکته و راهش هم یکی شما تو این ساعت خواب تشریف دارید و بنده سر کلاسم روز اول که بیدار شدی و کلی بابا رو اذیت کردی روز دوم چند بار از سر کلاس به خاطر گریه هات اومدم بالا تا من رو می دیدی می خوابیدی اما امروز جلسه سوم تا اخر کلاس خواب بودی و اومدم بالا تازه بیدار شدی ممنونم دختر نازم که با همکاری هایی که با من می کنی می زاری مامانی هم به اهدافم برسم

خوب شب 5 شنبه شاید باورت نشه اما می نویسم که یادت بمونه بعد از 6 سال ازدواج من و بابایی(تازه دایی امیرو زندایی و بهراد  که برای اولین بار بعد از تولدت تو رو از نزدیک می دیدن و وایی میلاد و خاطره هم که از تولد 1 سالگی که خونشون گرفته بودیم دیگه تو رو ندیده بودن ) تازه برای اولین بار 2 دایی جان و زندایی ها و بچه هاشون اومدن خونمون از کرج و 2 ساعت موندن و رفت بماند که برای چی و چرا(باید می رفتن سر کار و فوری بود کارشون ) زود رفتن قضیش مفصله اما تو از دیدنشون کلی ذوق کرده بودی و کلی با بهراد پسر دایی امیر و عسل دختر دایی میلاد بازی کردی و اینم عکساش 

 

از وقتی که بهت گفتم عسل و بهراد دارن میان با این که ساعت از 12 نیمه شب هم گذشته بود هی می گفتی عسل بیا نی نی بیا و چند بار بردم بخوابونمت چون خودت می خواستی اما می گفتی نه عسل بیاد و وقتی که اومدن خواب کلا از سرت پرید فکر کنم تو عکسا معلومه 

تو این یه ماهی ماشالله خیلی بلبل زبون شدی یه لغتایی جدید می گی

دایره لغات جدید

قلقلک بده قلللک اده ماما بیا ایشین ایجا   باشی کنیم باشی بازی

خمشزست (خوشمزست ) نی نی بیا عسل بیا

بریم اسب و شتر یعنی بریم دسته  می گه ابت لالا شتر لالا

 بابا نیس لفت دد موتو دواری هان هان هان

 به پتو هم میگه پشو نمی دونم چرا

چشم چشم دو ابرو رو خیلی قشنگ می خونه قسمت دماغ و دهنش رو یواش می گه یه گردوش رو هم با دست نشون میده

میگم بهش رها میای بستنی بخوریم می بست    نی نه نخوام نمی خوام رو یزدی می گه

مگم بیا کارتون ببین می گه کاتو  می گم بیا کا کایو بخور می گه کا کا هخوام قسمت هخوام رو خیلی اروم می گه بلاخره دختری بعد از این 2  سال و سه ماه حالا که اب می خواد می گه ماما اب بییییییییییرریییییز

هر کی که بیاد خونمون کی گه بیا تو بیا دله بیاین داخل و بعد هم دو طرف صورتشون رو بوس می کنه و بغلشون می کنه

زده گلدون خونه رو شکسته می گه گل...دون ون  دون نیست رفت کوش کجاست منم باید دعوا کنم و بعد می ره زیر پتو پیش باباش قایم می شه

گوشی موبایل کافی زنگ بخوره و یا اس ام اس بیاد سریع اینقدر می گرده و هی می گه کوش گوششش کوش و پیداش می کنه و میاره تازه اگه گوشی بابا باشه فقط می ده بابا اگه گوشی من باشه فقط می ده به مامان من موندم اینا رو از کجا می دونه و کی توجه کرده بهش همچین هی هی هم می کنه که زود باشین الان قطع می شه

می گه ماما بور ماشششین بیار بور ماما بور مامان برو

فعلا همینا یادم بود میام تکمیلش می کنم

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (16)

محبوبه
12 آذر 91 22:52
همکار هستیم دیگه.
چه عالی، فقط دو ساعت؟
کاش ساعت کار منم این بود.
چشمتون به جمال اقوام روشن.


بله البته ما خودمون خودمون رو معلم و استاد کردیم اما شما رسما استاد هستید
آره فعلا 2 ساعت در هفته گذاشتم و بعد زیادش می کنم که به رها فشار نیاد چون رها فقط 2 ساعت اول صبح خوابه و 2 ساعت بعد از ظهر منم باید کلاسام رو تو این ساعتا تنظیم کنم
بله سهم ما 2 ساعت بود بعد از 6 سال زندگی مشترک
ممنون واقعا هم بد جور پشمون روشن شد و کلی تعجب کردیم !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
دخترم عشق من
13 آذر 91 9:06
سلام افسانه جون خوشحالم دوباره کار و تدریس رو شروع کردی . امیدوارم که در کنار رها جون به هدفات برسی . کار خیلی خوبه ادم فعال و پر انرژی میشه . موفق باشی . رها رو ببوس از طرف من


عزیز دلم وقت نمی کردم بنویسم که کار می کنم والا که همیشه مشغول کارم در حال حاضر 4-5 شرکت رو برای کارهای حسابداری و حسابرسی دارم ولی در کنار رها خانومم هستم دیگه ولی کلاسای تدریسم رو تازه شروع کردم تازه تو این همه کار و گرفتاری تازه برای ارشدم دارم می خونم دعا کنید موفق بشم و ابروم نره

راستش آره اگه یه لحظه بیکار باشم دیوونه میشم منم بد جور عاشق پر انرژی بودنم

مامان مهی
13 آذر 91 9:58
سلام مامان رهای مهربون خوبید
دختر گلتون خوبه من اول شدم هورااااااا

چه فرهنگ لغت بامزه ای بود کلی خندیدم


ممنون عزیز دلم بابت اول شدن هم تبریک می گم بهتون ممنون که همیشه میای پیشمون
مامان آنیل
13 آذر 91 23:14
چه با مزه خیلی جالب بود حتما که خیلی شیرینه شنیدنش ،وای حالا دخمل ما هم بزرگ میشد و زبون باز میکرد راحت میشدیم


آره بخدا زبون که باز کنن حداقل گریه ها و داد و بیداداشون کمتره چون می فهمیم که چی می گن
فریبا
14 آذر 91 2:06
عزیزم خشحالم که تونستی کارتو از سر بگیری، هر چند کم... خیلی خوبه که یه وقتی برای خودت داشته باشی و امیدوارم که سشرایط روز به روز برات محیاتر بشه تا بتونی به موفقیت های بیشتر برسی..


ممنون عزیز دلم خیلی لطف داری
نیره
14 آذر 91 13:38
همین شیرین زبونهاشون که باعث میشه عاشقانه دوستشون داشته باشی. خدا برات نگهداره


من که عاشق این شیرین زبونی هاشم امروز همه چیز رو می گفت مامان موز بده مامان اب بده مامان بغلم کن مامان بریم خاله بای بای
بلاخره دخملی منم حرف افتاد خدایا شکرت الان که رحف افتاده خیلی خوردنی شده
مامان آنیسا
15 آذر 91 10:37
سلام.خوبین خاله؟رها جون خوبه؟ من چند وقته خیلی کم میام. رمز رو خصوصی براتون میزارم
مامان امیرعلی جیگر
16 آذر 91 17:46
چرا اینقد کم موندن پیشتون مهموناتون؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


راستش فرداش باید می رفتن سر کار و می خواستن که استراحت کنن بعدش هم بعد از 6 سال برای اولین بار اومده بودن و مجبوری برای گرفتن وکالت اومدن
مامان امیرعلی جیگر
16 آذر 91 17:47
چه خوشکله عسل خانمه .بهراد هم خیلی نازه.رها که دیگه معرکه اس


قربونت برم چشات ناز می بینه اره عسل مخصوصا با اون موهاش عاشقشم و بهراد هم خیلی نازه عمع قربونش بشم ولی خیلی خسته بودو سر حال نبود
مامان امیرعلی جیگر
16 آذر 91 17:49
نکنه کلاس خصوصی گذاشتی؟
چرا زود تر نگفتی؟
خونتون بالای محل تشکیل کلاساته؟


کلاس خصوصی هم میشه گفت ولی کلاس حسابداری کاربردی می زارم برای کسانی که مدرک حسابداری دارن و سابقه کار ندارن 30 ساعت سر کلاس میان و تجربه ها رو بهشون می گم در حد کسی که 1 سال سابقه کار دارن میشن برید تو پیوند های رها شرکت رها حساب رو ببینید بیشتر متوجه می شید
آره گفته بودم که خونه دو طبقه گرفتم شرکتمون طبقه پایین خونست
مامان امیرعلی جیگر
16 آذر 91 17:49
شرمنده دیر به دیر بهت سر میزنم.خودت که با دنیای دانشجویی آشنایی


بابا دانشجوی نمونه خر خون
آرتین خان
17 آذر 91 12:53
ماشالا به شیرین زبونی رها جون
کلاس چی میذاری مامانی بگو ما هم بیایم


تشریف ییاورید کلاس حسابداری کاربردی و نرم افزار برید تو پیوند ها شرکت رها حساب بهتر متوجه می شید
مامان پوريا پهلووون كوچولو
20 آذر 91 13:22
افرين افسانه جون به همتت عاليه اميدوارم به همه ي ارزوهات برسي و موفق باشي
دخترم عشق من
25 آذر 91 8:07
سلام افسانه عزیزم مثل اینکه سرتون خیلی شلوغه . خسته نباشی از کار و درس . امیدوارم سالم وشاد و سر حال باشی گلم . رها جون رو از طرف من ببوس
مامان آنیل
5 دی 91 21:17
خوب پس میرین سر کار کار که وقت نمیکنی بنویسی برا رها جونی. ما سر میزنیم ولی نیستین شما! دلمون تنگیده بود براتون
حنانه
5 تیر 92 14:42