تغییرات در رها خانمی
از اونجایی که از 5 ماهگی تا الان دیگه شیر مامانی رو نخوردی و شیر خشک می خوردی باید بگم که مامانی هنوز آرزوی شیر دادن به تو رو دارم واسه همونم هنوز شیر دارم اما حیف که...
بگذریم الان نزدیک 3 ماهی است که بعد از تجویز دکتر دیگه سعی کردم کمتر بهت شیر خشک و بیشتر بهت شیر پاستوریزه بدم
تقریبا موفق شدم که روزا شیر خشک رو ازت بگیرم و فقط بهت پاستوریزه بدم و فقطشب تو خواب شیر خشک بخوری
الان چند وقتی که شبا دیگه شیر نمی خوری و منم مجبورم که صبح شیر رو بریزم دور
خوب می دونی خیلی بهتره آخه دیگه نزدیکای 2 سالگی باید شیر و رو ازت بگیرم چه بهتر که به پاستوریزش عادت کنی
البته باید بگم که دخترم خیلی بزرگ و خانوم شده چون قشنگ سر میز شام رو صندلی غذاش میشینه و مامانی هم بهش بشقاب . قاشق می دم و خودش با قاشقش غذا رو می زاره تو دهنش می خوره
البته هنوز حرفه ای نشده اما کم کم راه میوفته ولی اگر گرسنه باشه از یه دونش هم نمی گذره و اگر سیر باشه که فقط کثیف کاری می کنه
از بازیگوشیاشم باید بگم که یاد دادم بهش که صندلی رو بزارم وسط و خودم و خودش و باباش و عروسکاش هم با هم دور صندلی بدوییم و همدیگر رو بگیریم عاشق این بازی شده و هروقت که هوس این بازی رو کنه می دوه و میگه صندلی رو بیار و دست رو میکشه که دنبالش کنی