رها سادات مصطفوی گرجیرها سادات مصطفوی گرجی، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 28 روز سن داره
زهرا ساداتزهرا سادات، تا این لحظه: 9 سال و 6 ماه و 1 روز سن داره
سید محمد صدراسید محمد صدرا، تا این لحظه: 6 سال و 7 ماه و 10 روز سن داره

رها جون دختر گل همه

پارک ملت و باغ وحش و گرفتن بلیط

1390/11/5 10:54
788 بازدید
اشتراک گذاری

خوب امروز هم من و تو بابایی رفتیم بهشهر تا هم بلیط بگیریم و هم یکم دیگه بگردیم و کیف کنیم .

خوب اول رفتیم ایستگاه قطار و برای فردا شب یه کوپه کامل برای سفر رها خانم به کرج بلیط گرفتیم.

بعد هم رفتیم هم برای مامان فرخ و هم برای مامان افضل یه پارچه خوشگل خریدیم تا بهشون کادو بدیم و همین طور که داشتیم می گشتیم رفتیم و برای خانم خانما یه کفش سفید خوشگل خریدیم و پاش کردیم تا کفش رو پوشید بدو کرد و رفت بیرون مغازه و برای خودش تو پاساژ دور می زدو با کفشش به همه پز می داد

خوب بعدش با هم رفتیم پارک ملت و وقتی رسیدیم کنار باغ وحشش تو دیگه از جات تکون نمی خوردی و با قو و پرنده ها بازی می کردی و تا میومدیم که ببریمت پیش حیوونای دیگه همش گریه می کردی که من نمیام و می خوام پیش قو بمونم و از کنارش دور نمی شدی حتی روت رو برنمی گردوندی که بتونیم ازت عکس بگیریم

خوب بلاخره با زور گریه بردیمت پیش قفس آهو ها اونجا خیلی آهو بود و یه پسر کوچولو که اسمش مهرداد بود یه علف دستش گرفته بود و هی می گفت آاو نمنم

یعنی آهو بیا غذا بخور که تو هم یادگرفتی و هی می گفتی آاو آاو حالا دیگه نمی تونستیم از کنار قفس آهو ببریمت کنار و دور تا دور قفس ر|ه می رفتی و بازی می کردی

 

خلاصه دیگه ظهر شده بود و کلی هم هوا گرم و آفتاب هم شدید باز هم تحمل برای ما روزه دار ها خیلی سخت بود و با زور گریه از پارک اومدیم بیرون و سوار ماشین شدیم و به خونه مامان فرخ اینا رفتیم.خوب اینم تصویری از پارک ملت بهشهر که نزاشتی ازت عکس بگیریم

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)