سفر به تهران و کرج و قزوین
سلام دوستای خوب و مهربونیمون چطورید خوبید سرحالید
خدا رو شکر ماهم خوبیم اومدیم یه چیزی بگیم و زودی بریم
راستش یه سفر کاری برامون پیش اومده باید بریم تهرات دانشگاه برای تسویه و بعد هم قزوین برای گرفتن دانشنامه بابایی
پس فردا شب ساعت 11 شب به سمت کرج حرکت می کنیم و می خوایم بریم پیش مامان افضل (مامان مامانی) و تا 3 شنبه هفته دیگه هم برنمی گردیم
من هم همش به بابای رها می گفتم که حالا که داریم تا کرج می ریم بهتره یه سر مازندران هم بریم پیش مادر شوهری
خوب بابای رها رفتیم بلیط گرفتیم و همه چیز را برای رفتن اماده کردیم
امروز صبح هم که به دلم افتاد به مادر شوهری یه زنگ بزنم ببینم کجان که یهو گفت اونا هم تهرانن چه بهتره همون تهران می بینیمشون و دیگه مازندران نمیریم چون صرف نمی کرد باید فقط یک روز اونجا می موندیم
مثل این که مادر شوهری و پدر شوهری اومدن خونه خاله شوهری که از مکه اومده و ما هم قرار شد صبح جمعه اول بریم تهران و شنبه بریم دانشگاه و ظهر شنبه بریم کرج و فرداش بریم قزوین و تا 3 شنبه خونه مامان افضل بمونیم
ایشالله که رها سادات دختر خوبی باشه و تو اتوبوس اذیت نکنه تا اونجا برسیم قشنگ بخوابه تا راحت برسیم دعا کنید که دختر خوبی باشه و تو ماشین اذیت نشه
اومدیم اینا رو بگیم و بریم تا نگران نشید که کجاییم و ازمون خبری نیست
نگران نباشید تونستم میام بهتون سر می زنم
وگرنه وقتی برگشتیم میایم پیشتون