دختری و خوشگلیاش و آتیش سوزونی هاش
یه خورده هوا خوب شده بود و هوس کردم که ببرمت تو حیاط تا بازی کنی نمی دونی که چه جوری آتیش می سوزندی
خوب اولش رفتی سراغ شیر آب و به من نگاه می کردی که اجازه می دم بهت که دست بزنی با نه بعد که مطمنئ شدی رفتی و سعی کردی که بازش کنی بعد که دیدی زورت نمی رسه به چنگ و دندون متوسل شدی
اینم مدرکش
خوب تو این لحظه ها خیلی ملوس شده بودی هی ازت عکس گرفتم و هی می دوییدم و می گرفتمت و ماچت می دادم نه تو رو خدا ببینید چه زیباست آخ که مامان قربون اون معصومیتت برم و بشم الهی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی