رها خانم 1سال و1روزه می شود
انگار که این 1روز اززتدگیت خیلی بلاتر شدی
خوب راستش همش می ری رو میز مبل و وایمیستی و بعدش میای لبشو خودت رو از اون بالا پرت می کنی پایینو شاید این کار رو 50بار در روز انجام بدی
تازه قبلا که می رفتی رو اپن همون جا میشستی حالا دو روزه که دیگه نمیشینی وایمستی و میای لبه اپن تا از اونجا هم بپری وای خدا به داد من بیچاره برسه
دیشب که اومدی تو اشپزخونه در کابینت رو باز کردی و یه لنگن برداشتی و رفتی تو حال ددیم صدات نمیاد و یهو دیدم کهنشستی و مکعب های بازیت رو دونه دونه می زاری تو لگن و کلی قهقه می زنی و برای خودت کیف می کنی
خوب دیروز شاگرد داشتم و تو خونه داشتم بهش درس می دادم و تو حسابی خسته شده بودی و هی می ومدی دستم رو می گرفتی ازم می خواستی که بیام و باهات بازی کنم و هی من و دنبال خودت می کشیدی
تازهگی یه دستمال بر می داری و هر وقت دارم میزا رو تمیز می کنم دنبالم میای و تو هم تمیز کاری می کنی
راستی داشت یادم می رفت تو این روزا همش می ری تو آشپزخونه یا از دسته گاز آویزون میشی و شیراش رو دست می کنی و باز و بسته می کنی یا گیر می دی به فریزو هی درش رو باز و بسته می کنی و بعد میری توش و کشو هاش رو لیس می زنی و از این که خیلی سردن لذت می بری
شاید در روز باید 50بار در فریزر رو بیام ببندم یا قفلش کنم از بس که قفلش کردم کلیدش دیگه داره خراب میشه فکر کنم این دفعه هم پول برق زیاد بیاد و هم یه یخچال بزاری رو دستمون