رها سادات مصطفوی گرجیرها سادات مصطفوی گرجی، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 27 روز سن داره
زهرا ساداتزهرا سادات، تا این لحظه: 9 سال و 6 ماه سن داره
سید محمد صدراسید محمد صدرا، تا این لحظه: 6 سال و 7 ماه و 9 روز سن داره

رها جون دختر گل همه

پنجمین سالگرد ازدواج من و بابایی

1390/10/21 15:58
716 بازدید
اشتراک گذاری

خوب ١٨ دی ١٣٨٥ من و بابایی باهم عقد کردیم و بابایی که به خونه اومد یه دسته گل برای مامانی خریده بود و روز رو به مامانی تبریک گفت و تو از همون اول هی می خواستی و صدام می کردی که بیام و دسته گل رو بدم به تو تا می دادمش بهت محکم بغلش می کردی و میدوییدی می رفتی خلاصه تا دسته گل خشک بشه هر روز کارت این بود که هی بگب اده اده .

 خوب باید بگم که ٥ سال پیش توی ناز نازی نبودی و الان یک ساله که به جمع ما اضافه شدی پس تصمیم گرفتیم که برای جشن این روز باهم سه تایی به باغ رستوران بریم و یه شام خوشمزه با هم بخوریم خوب تو اونجا خیلی شیطونی می کردی و هی می رفتی جلوی در و در هم برات باز می شد و کلی ذوق می کردی تا غذا رو بیارن اول یه کاسه سوپ بهت دادم بخوری تا کمی آروم باشی بعد هم که برات سفارش ٢ سیخ کبا بدون برنج دادیم که نمی دونی که چقدر ناز همش رو خوردی آخه تو کباب خیلی دوست داری

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان زهرا نازنازی
21 دی 90 20:44
خوشبختی تون مستدام
مامان زهره
26 دی 90 11:08
نوش جون. کباب خوردن داره. اونم سالگرد ازدواج باشه
نوشين
17 بهمن 90 12:51
ان شاالله هميشه شاد و خوشبخت باشين و ني ني جونو خدا براتون نگ داره


ممنون عزیزم شما هم همین طور