شعله زرد پزون
خوب پنج شنبه قرار شده بود که شله زرد بپزیم و نذر کرده بودیم و بر آورده شده بود و من هول و هوش ساعت 11 ظهر برنج شله زرد را بار گذاشتم و تو هم در کنارم بودی و هی می گفتی که بزار هم بزنم و هی من تو را بغل می کردم و هی تو با ملاقه شله زرد رو هم می زدی و خلاصه بعد از اماده شدن وقتی که دیدم تو خوابیدی من و بابایی شله زرد ها رو ظرف کردیم و بعد هم تزیین کردیم
تا تو خواب ناز بودی ما کارهخامون رو کردیم وبعد بابا شله زرد های همسایه ها رو پخش کرد و بقیه هم که نذر حوض عباس بود را در جعبه گذاشتیم و منتظر شدیم تا از خواب بیدار بشی و بعد با هم ببریمشون حوض عباس
خوب توهم از خواب بیدار شدی و لباس گرم تنت کردیم و حرکت کردیم
خوب بعد از اینکه شله زرد ها رو تحویل حوض عباس دادیم بردیمت کنار نخل و ازت عکس گرفتیم
خوب باید توضیح بدم که نخل یک نمادی از مظهر امام حسین و یارانش است که در استان یزد می باشد و مراسم خاصی دارد