رها سادات مصطفوی گرجیرها سادات مصطفوی گرجی، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 13 روز سن داره
زهرا ساداتزهرا سادات، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه و 17 روز سن داره
سید محمد صدراسید محمد صدرا، تا این لحظه: 6 سال و 6 ماه و 26 روز سن داره

رها جون دختر گل همه

سلام

1391/10/4 21:56
1,227 بازدید
اشتراک گذاری

سلام سلام سلام یخدا دلم براتون تنگ شده یه عالمه

خیلی ناراحت بودم که وقت نمی کردم که بیام پیشتون

ولی بدونید همیشه بیادتونم و دوستون دارم

برای شما از همه لحظه ها عکس گرفتم و الان مدد کردم و با این که می خواستم برم و سند بزنم اما دارم خودم رو کنترل می کنم که سراغ کارام نرم و در خدمت شما باشم

راستش اینقده سرم تو این هفته ها شلوغ بود که فرض کنید که رها از دستم خسته می شد لب تابم را می بست و می گفت مامان بسه بسه بسه مامان بیا اموش کن (خاموش کن آهان آهان بسه بسه )

تازه بنده خدا مامانم که اومده بد پیشمون همش من پای سیستم بودم و غذا هام رو. برام می پخت و با رها کلی بازی می کرد اصلا نشد که کنارش بشینم و یه دل سیر حرف بزنیم و اوم انگار که دیگه خسته شده بود تا شب یلدا موند و بعدش گفت که می خوام برم و رفت خونشون و دوباره تنها شدم یه 10 روز همش پیشمون بود و تو این ده روز رها که خیلی بازی می کرد اول که هر کاری می کردم می گفتم رها بگو کی اومد می گفت خاله می گفتم نه مامان عزیز می گفت عزیز نه خاله روزای اخر که مامان داشت می رفت می گفت خاله نه عزیز خیلی با مزه می گفت من که قش میرفتم براش

تو روزایی که مامانی خونمون بود یه سر رها رو بردیم شهر بازی کلی تو شهر بازی کیف کرد

 عزیز زحمت کشیده بود و برای رها خانم یه چادر ملی دوخت و منم سرش کردم خیلی ماه شده بود

این عکسا هم مال همین امشبه که رفتیم تو اتاق ما خیلی جدیدا دوست داره عکس بگیره هی گوشی رو بر می داره می گه مامن دست بزار زیر سرت این جوری بشین و اون جوری بشین بالا رو ببین دراز بکش و خلاصه ما براش شدیم مدل عکاسی و به هر سازی که می گه باید برقصیم

تازه موقع عکس گرفتن خودش رو هم هی کج و معوج می کنه یا میشینه و پا میشه و عکس می گیره

قربون اون خنده هات بشم مامان ببخش که تو این هفته ها کتر بهت توجه کردم

اینجا هم همانطور که می بینید نمی دونم متوجه شدید یا نه ولی مامانی موهای رها رو کوتاه کرده و دوباره دخملم موهاش کوتاه شد و با عدم رضایت قلبی من ولی کوتاه کردن با دستور بابایی هم موهای من و هم موهای رها

اینم که دختر نازم بعد از کوتاهی موهاش است قربونش برم خیلی بلبل شده میام دوباره از شیرین زبونی هاش براتون می گم

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (26)

محبوبه
28 آذر 91 17:03
چشم و دلتون روشن. خداروشکر که خوبین و خوش
مامان امیرعلی جیگر
3 دی 91 9:50
چشموتون روشن افسانه خانم.مامانتون اومدن.سلام برسون بهشون. سرتونم که مثه همیشه شلوغه .مثه من
مامان چشم عسلی
4 دی 91 16:56
سلام خانومی عیب نداره خوش باشین و دور هم . ما رو یادتون نبود نبود دیگه مامانیتو سلام برسون و دست راستت رو سر من
مامان امیرحسین کوچولو
5 دی 91 11:27
سلام سلام صد تا نه هزارو سیصد تا سلام خدمت مامان رهای عزیزم ورها جون ناز وخوشگلو با نمکم ......
خوبین ...خوشین ..سلامتین ..خدا رو شکر .دلم براتون یه ذره شده بود ولی باور کنید تو این مدت همیشه به یادتون بودم ولی نمیدونم چرا هر چقدر نظر میدادم ویا وبلاگمون رو آپ میکردم اصلا ثبت نمیشد باور کنید بیشتر از ده بار تو عید غدیر اومدم واسه سیده کوچولوی نازم تبریک بگم اما هر بلایی سر کامبیوتر اوردم ارسال نشد که نشد خیلی تاسف خوردم عوضش الان یه بار دیگه از ته دلم بهتون تبریک میگم که یه سیده کوچولوی ناز تو خونتون دارین در ضمن نگین گذشته ها عیدی امیر حسین ما یادتون نره الانم که دارم این نظرو براتون میذارم مثل هرروز شانسی اومدم نظر بذارم اخه دوباره ثبت نمیشه به هر حال اگه بازم به وبلاگمون سر زدید وما نتونستیم بیایم یه وقت فکر نکنید ما بیوفاییم بدونید نظراتمون ثبت نمیشه وهمیشه به یادتونیم وخیلی خیلی دوستتون داریم واز خدا میخوام که ثانیه ثانیه های ساعت های زندگیتون در کنار هم خوب وخوش وخوشبخت باشین وبه تمام ارزوهاتون برسین رها جونمو سه تا بوس کنین



سلام و علیک سلام عزیزم
وقتی یدیم اسم تو ثبت شده چنانا ذوقی کردم که گونه هام قرمز شد و دوق مرگ شدم دلم براتون خیلی تنگ شده بود همیشه میومدم و می دیدم کهآپ نشدی و خودمم تو این مدت کم میام چون سرم خیلی شلوغه بخدا حتی بعضی وقتا نهار و شام رو هم قاطی می کنم اما هر وقت که وقت کنم میام پیشت چون عاشق تو و اون امیر حسینتم ببوسش به اندازه روزایی که بی خبر بودیم ازتون
عیدی شما هم سر جاشه خانومم البته ناقابله خانومم ایشالله جد رهاسادات هر چی که می خوای بهت بده راستی درسات چی شد تموم شد موفق شدی سرت خلوت تر شده یانه
خیلی ناراحت شدم که می گی نظراتت سیو نمیشه از دست این اینتر نمی دونم چه کنیم که بین ما فاصله میندازه
ما هم همیشه بیادتونیم و عاشقتنیم
ممنون که بهمون سر زدی کلی خوشحالمون کردی
مامان آنیل
5 دی 91 21:14
به به کلی کیف کردین مامانی اومدن پیشتون. رها جونم با موهای کوتاه نازه
مامان مهی (مامان دیانا)
6 دی 91 9:12
سلام عزیزم خوبی خوشی احوالات خودتو دخملی تو همسریت خوبه خانوم رسیدن بخیر جا خالی خانوم دلمون پوسید بسکه اومدیم درزدیم کسی درو باز نکرد خوشحالم که دوباره آپ شدی عزیزم دخمل خوشکله تا ببوس ضمنا مرسی که به ما هم سر زدی
مامان آرینا موفرفری
6 دی 91 22:52
____*___*___*__*_______****** __________*___*__*________**:::::::* ______________*__*_______**:::::::::* _______________*__*_____**::::::::::* ________________*__*___*::::::::::::* _________________*_*__*:::::::::::::* _____**********____##*:::::::::::* ___**:::::::::::::::::: ^^*:::***:::* __**:::::::::::::::::::^^^**::::::::::::* ___**:::::::::::::::::::::^^ ^*::::::::::::* _____**::::::::::*:::::*^^*::::::::::* __________****::::::::::::^********* ____________**::::::::::* ___________**:::::::* _______.oº º .****** ……O º * *.° º ...° ....O .......°o O ° O .................° .............. ° ............. O .............o....o°o .................O....° ............o° °O
مامان پوريا پهلووون كوچولو
7 دی 91 23:04
چشتون روشن رها جووون و چادر خوشملت هم مبارك خيلي ماه شدي
مامان امیرعلی جیگر
9 دی 91 19:38
راسی چرا من همش یه کامنت گذاشتم


نفهمیدم یعنی چی جا یه کامنت گذاشتی
مامان امیرعلی جیگر
9 دی 91 19:41
افسانه جون خودت که اوسایی یه جوری بگیرش از پوشک هم خودت گناه داری هم رها.
یه 3-4 روزی رو بیخیال تمیزی و پاکی بشو .خودش خوب میشه.همین که یه بار جیش کرد تو شلوارش ،سریع عوضش نکن بزار یه ذره پاش باشه تا خودش بگتتت تا عوض کنیش.اینجوری متنفر میشه از اینکه شلوارش خیس باشه.
همشم بهش بگو اَه چیکار کردی .چه بویی میدی .از این حرفای چندش آور دیگه.خودش خوب میشه


اینایی که گفتی خوبه ولی اولا خودم متنفرم که خیس باشه و بمونه دوما خودشم تا جیش می کنه گریه ای سر می ده که خدا می دونه که زود عوضم کن حالا امتحان می کنم ببینم چی می شه
بارم ممنون از راهنمایی هات
مامان امیرعلی جیگر
9 دی 91 19:41
چه خوشکل شده موهاشو کوتاه کردی
مامان امیرعلی جیگر
9 دی 91 19:42
تیریپت منو کشته رها
مامان چشم عسلی
10 دی 91 10:54
منم شهر بازی چه چادر قشنگی افرین دختر با حجابم همه گیسو کمند میخوان و بابایی ....؟؟!!!
باربی پرستش
11 دی 91 0:39
ای جووونم دخمل ناز خیلی موی کوتاه بهش میاد این عسل خوشمزه خیلی بانمکه افسانه جونم اسپند یادت نره دخملمون چشم نخوره خصوصی
دخترم عشق من
16 دی 91 7:51
خسته نباشی عزیزم . چشمتون روشن با اومدن عزیزجون ... معلومه که رها جون خیلی خوشحاله ... چادرشم خیلی قشنگه مبارکش باشه از طرف من ببوسش
فاطمه (مامان آیلین)
17 دی 91 12:20
سلام رها جونم خیلی دلمون براتون تنگ شده بود تشکر میکنم که بهمون سر زده بودین و ما رو ببخشین به خاطر اسباب کشی چند وقتی بود که تو خونه نت نداشتیم از اداره هم وقت نمیکردم به هر حال خوشحالم که دوباره پیشتونم
مامان آنیل
17 دی 91 19:10
سلام عزیزم کجایین پس شما؟معلومه سرتون شلوغه دلمون تنگ شده براتون
مامان چشم عسلی
18 دی 91 16:15
نیستی مامانی ؟؟؟کم پیدایی دلمون تنگ شده براتون
محدثه
21 دی 91 9:14
سلام .
مثل اینکه خوب هستید.خیلیییییییییییییییییییییی دلم براتون تنگ شده.همیشه بهتون سر میزنم ولی نه اینکه شما دیربه دیر میان واز رها میگید اینکه ناامید میشم و یه مدت طولانه دیگه نمیام.
خلاصه اینکه خیلی دلم میخواد ببینمتون.دلم واسه رهای کوچولو هم خیلی تنگیده.
اگر وقت کردی یه سری به ما هم بزنید خوش حال میشیم.میبوسمتون وبی تابانه مشتاق دیدار.


سلام عزیز دلم خوبی خوشی و مامان و بابا خوبن ما هم دلمون هواتون رو کرده اما وقت نمی شه که بیایم والله همیشه بیادتونیم به همه سلام برسون خوب شما بیاین دیگه
مامان امیرعلی جیگر
21 دی 91 12:11
چه شد؟آخر دخترک را از مای بیبی گرفتی


نه بابا رفتم مشاوره گفت تو سرما اصلا این کار رو نکن و دخترت از دستشویی خودش می ترسه و دلش نمی خواد که ببیندش یه عالمه راه حل گفته که باید تا عید امتحان کنم تا ببینم چی میشه
محدثه
22 دی 91 14:56
همه خوبن افسانه جون و سلام دارن خدمتتون.مرسی عزیز ما که اومدیم و حالا نوبت شماست.بعدشم که حالا خیلی سرتون شلوغ هس انشاا... تا سرتون خلوت بشه دیگه امتحانات منم تموم شده ویه شب با خیال راحت خدمتتونیم.ولی خوب امتحانات منم سختاش رو گذروندم دیگه هر وقت شما سرتون خلوت بشه وتشریف بیاریدخوش حال میشیم.
راستی مثل اینکه واسه گرفتن رها از مای بیبی داری خیلی خودتو اذیت میکنی.از نظر من اگه واسه رها اینکه مای بیبی بپوشه سختش نیس شما هم خودتو اذیت نکن.یکی از اقوام ما بچه اش تا سه سال ویه ماهگی مای بیبی استفاده میکرد بعد که حرف زدن رو بهتر یاد گرفت دیگه خودش میگفت من مایبیبی نمیخوام-بزرگ شدم-حالا هم مامانش میگه حتی تو خواب هم پا میشهو میگه میخوام برم wc


سلام عزیز دلم خوبی
خوشی ممنون که همیشه به یادمونید
قربونت برم من که هیچی دیگه بابای رها هم میگه چرا خونه شما نمیریم و خواسته که بیایم خونتون اگه بشه فردا شب می خواهیم مزاحم بشیم
بابت مای بی بی هم فعلا بی خیال شدم تا ببینم چی میشه
مامان چشم عسلی
30 دی 91 12:11
سلام مامانی نه خیر انگار نه انگار گویا قصد آپ کردن ندارید شما !!!!!
شهراد
4 بهمن 91 19:40
سلام خوشملی کلی خانم و بزرگ شدی ها دوستت داریم
عسل و غزل
12 بهمن 91 3:31
هزار ماشالا چقد بزرگ شدی خانوم طلا عزیزم مبارک باشه موهات رو کوتاه کردی ناز بودی نازتر شدی
محبوبه
14 بهمن 91 9:19
نمی نویسی دیگه؟
هنوزم مشغول کارید و سرتون گرم کار؟



سلام عزیزم اره بخدا نمی دونی چقدر سرم شلوغه دیگه خودم هم خسته شدم از بس پشت سیستم نشستم شماره چشم از .25 به 1.25 رسید دکتر خیلی ناراحت شد
مامان نیره
15 بهمن 91 13:24
الهی موهات چه خوشگل شده نازم مبارکت باشه