رها سادات مصطفوی گرجیرها سادات مصطفوی گرجی، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 8 روز سن داره
زهرا ساداتزهرا سادات، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه و 12 روز سن داره
سید محمد صدراسید محمد صدرا، تا این لحظه: 6 سال و 6 ماه و 21 روز سن داره

رها جون دختر گل همه

ما اومدبم

1391/6/24 8:43
2,048 بازدید
اشتراک گذاری

سلام سلام سلام

سلام به همه شما عزیزان  که این همه به یادمونید و اگه ما نباشیم هم بازم تنهامون نمی زارید

خواستیم بگیم که خیلی دوستون داریم و از حضورتون خوشحالیم

ایشالله همیشه سالم و سرحال و شاداب باشید

چون دلیل نبودن ما به خاطر بیماری مامان و بابا و خودم بوده و الان که همه مریضی ها تموم شد اومدیم که دوباره با خیال راحت با هم باشیم

راستش از وقتی که دخملی 2 سالش شده و تقریبا تا فردا 2 سال و 1 ماهه میشه براش چیزی درباره خودش ننوشتم و امروز می خوام بنویسم تا بدونید که چه اتیشی شده

همتون هی می گویید چرا نمی نویسم الان اومدم تلافی می کنم

آماده اید به گوش باشید

 

از احوالات دخملی در 2 سالگی

1- رویش دو مروارید بزرگ اسیابی در صدف مخفی خانوم خانمی در طبقه بالا که حالا 18 دندونی شده که دندون 18 در 2 سالگی روببده شد و بیرون اومده مبارکت باشه بگید ماشالله...

2-در زمینه شیر خوردن هم نمی دونم بگم خدا رو شکر یا متاسفانه نمی دونم به هر حال از وقتی از مشهد برگشتی نه شیر می خوری و نه شیشه دقیقا مثل پستونک خودت همه رو چس زدی و من در این زمینه فعالیتی نکردم و به عهده خودت گذاشتم تا نخوری و خودت هم به میل خودت همه رو کنار گذاشتی و منم مثل مامانای دیگه عذاب از شیر گرفتنت رو نداشتم خدا رو شکر بزن دست قشنگ رو

3-در زمینه از پوشک گرفتنت خودم که هنوز اقدامی نکردم ولی باز هم خودت وقتی ببخشید پیف داری بلند می گی ماما جیش جیش و یعنی ... دارم ولی چند بار بردمت دستشویی تا ... انا فقط گریه کردی رو دیوار دستشویی رو هم پر برچسب ببعی کردم اما جواب نداد چون از نجس شدن خونه بیزارم 1 ماه دیگه هم صبر می کنم تا خودت پوشک بکنی و از این پروژه هم من رو راحت کنی آفرین که اینقده به فکر مامانی

4- در زمینه صبحانه و نهار و شام خوردن باید بگم که نهار و شام رو که از 10 ماهگی کنار ما ب صورت کامل می خوردی اما صبحانت فقط شیشه شیرت بود اما از وقتی که دیگه شیر نمی خوری تا از خواب بیدار می شی می دویی کنار یخچال و بهم می گی تخم مرغ بدم و باید هم حتما دو تا باشه یکی تو این دست و یکی تو دست دیگه و بعد هم یادت دادم که ماهیتابه و روغن رو برام بیاری و برات نیمرو درست کنم و بعد هم باید لقمه برات درست کنم و تو هم همه رو نوش جان می کنی

درباره صبحانه باید بگم که روز اولی که بهت تخم مرغ دادم تو دو تا دستت یهو کوبوندی بهم و شکستن و خیلی ناراحت شدی و گفتم که نشکون نازی شون کن و تو هم تا تخم مرغ ها رو از تو یخچال در میارم و بهت می دم سریع می گیری و تا بیاری تو اشپزخونه نازی نازی می کنیشون و خیلی مواطبشون هستی

دنبال ماهیتابه گشتنت هم خیلی قشنگه همچین می شینی و تو کابینت دنبال می گردی که دلم می خواد همون جا قورتت بدم

عسل جیگر قند و نباتم دوست دارم یه عالمه

5-در زمینه حرف زدن پیشرفت ها ی خوب یکردی اما هنوز کامل نشدی دایره لغت رها خانوم

ماما مامان ماما مایی   بابا بابایی ددی دد و نفریح 

تاب تاب عباسی تا تا عباس عباس  سرسره و و پارک لیز لیز

هنوز آب رو نمی گی و داد می زنی و اشاره می کنی و باید حتما تو لیوانی که خودت می خوای و از شیشه ای کهخودت می خوای از تو یخچال بهت اب بدم

 صدای حیونا رو هم بلدی اما هیچ وقت در نمیاری و بازی در میاری 

اسم حیوونا رو هم بلدی و تو شکلاشون نشون می دم می گی و اما بیشتر وقتا بازی در میاری 

اگه بترسی می گی ماماترسم ماما ترسم برای دلداری خودت سریع بعدش می گی هیچی نیست هیچی نیست جون جون 

افتاد رفت بشین پاشو  اتاد رت ایشین اشو 

اینجا اونجا کجا   ایجا  اون یا اوجا  کووش کوش

نازی ناز ناز نازی  شمردن اعداد 1 2 3  ییک دووووو سسسسسیییی

نی نی به هر بچه ای کوچیک یا بزرگ   به مردا آقا   عمو   معو 

دایی دایی اسم خودت سید راسادات  جدی رو خیلی قشنکگ تلفظ می کنی و می گی ججدددددیی کشیده بخونید 

توپ تو   گل گل   نکن  نکن نه الو و بله اوو بلیی

جوجو جوجو   زینب انب و امیر حسین میرحسین ابولفضل ابفض

عزیز عسیس  خداحافظی بای بای  

بقیشم هم الان یادم نمیاد

بابایی برای تولد رها جون بعد از این که از مشهد برگشتیم یه کیک بزرگ خرید و همین طوری سه تایی دور هم خوردیم جاتون خالی

اینم که ابولفضل پسر صاحبخونمونه که رها خیلی دوستش داره و الان سه ماهه شده

اینم رها سادات با لباس جدیدشه که دو روز پیش براش خریدم

اینم که هر بار میر فتیم پلاستیک فروشی به هوای این می رفت تو مغازه که این بار دیگه مجبور شدم براش بخرم هر چی می گم مامان برات کوچیکه گوش نمی ده

بعدا نوشت :

باید به خدمتتان عرض کنم که این آخرین عکسی هست که تو این خونه از رها انداختیم آخه خونمون رو عوض کردیم و باید به خونه جدید بریم شاید تا وصل شدن اینترنت یه هفته ای طول بکشه اگر که نیومدم نگران نباشید ایشالله تو خونه جدید می بینمتون و اسبابا کشی که تموم بشه زودی میام پیشتون

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (23)

محبوبه
23 شهریور 91 16:42
سلام
ایشالله همیشه بلا ازتون دور باشه.
1000 بارک الله داره رها خانم که اصلا دوست نداره مامانشو اذیت کنه
ایشالله به راحتی هم از دست پوشک پوشک کردن راحت می شین.
تموم شیرین زبونیاشو قربون.
بوس بوس بوس

ممنون اپعزیزم همیشه بلا و گرفتاری از همه دور باشه
واقعا حداقل تو این موردا خیلی خانومی کرده که اذیت نشدم
ایشالله با قدم گذاشتن تو خونه جدید از پوشک گرقته شه
ممنون خاله جون بوس بوس بوس

مامان پرنیا
24 شهریور 91 11:33
سلام خانمی خدا رو شکر بهتر هستین ،رها جون چه شیطون و بلا شده عسسسیسم فداش بشم راستی دندان 18 مباااارک


ممنون عزیزم از حسن توجه شماست که خوب شدیم و دعاهاتون
ممنون بابت تبریک دندون رها جونی
مامان امیرعلی جیگر
24 شهریور 91 13:08
خوشحالم که همتون خوب شدین


ممنون عزیزم ایشالله که هیچ وقت دیگه هیچ کی مریض نشه
مامان امیرعلی جیگر
24 شهریور 91 13:09
به به چه کارا میکنیا.چه حرفا میزنی.خوشمان آمد از غذا خوردنت.ماشالا


ممنون شیطون بلایی شده که خدا می دونه تو خونه جدید رفته بودیم برای تمیز کاری کلا شلنگ اب دستش بود و من و بابایی جارو می زدیم
مامان امیرعلی جیگر
24 شهریور 91 13:09
راسی دندونای نو هم مبارک


ممنون خاله مهربون با این همه محبتاتون دردش رو کمتر احساس می کنه
مامان امیرعلی جیگر
24 شهریور 91 13:10
راسی چقد زود این خونه رو عوض میکنید.مگه عید نیومده بودید تو این خونتون؟؟؟؟؟؟؟؟؟


سلام عزیز چرا عید اومدیم اون روزم به صاحب خونه گفتم که پسرتون اگه دوماد شه جی اما گفت نه بابا حالا تا 2 سال دیگه بهش زن نمی دیم اما پسرشون الان زن می خواد و ما هم باید رفع زحمت کنیم اما اشکال نداره یه خونه گرفتیم ویلایی دربست و . خیلی شیک حالا بعدا براتون عکس می زارم کیف کنید
محدثه
24 شهریور 91 15:30
سلام
اولا رویش دندونا وکامل تر حرف زدن رها خانم مبارک و خوش حالم که از این بیماری رهایی پیدا کردین راستی نقل مکان به خونه جدیدهم مبارک باشه انشاالله به خوشی توش زندگی کنید.
من دفعه قبل هم نظر داده بودم ولی مثل اینکه تایید نشده.
رها جونو میبوسم و دوستون دارم.خوش و خرم باشید.

سلام عزیز دلم خوبی مامان و بابا خوبن سلامتید
ممنون واقعا دوره درمان سختی بود خدا رو شکر که بخیر گذشت کاشکی هیچ کس این طوری مریض نشه
ممنون راستی میاین کمکمون تو اسبابا کشی رها رو می خوام یکی نگه داره ؟؟؟؟؟؟
چقدر پر رو هستم نه ؟؟؟؟؟




راستی عزیزم تو کامنت نبودی که تاییدت کنم ببخشید گهگاهی نی نی وبلاگ این طوری میشه که کامنتا نمی رسه تو ترافیک گیر می کنه
مامان رها
25 شهریور 91 7:00
الهی شکر بهترین .....همیشه سلامت باشید ...خونه جدید مبارک به خوشی و شادی و سلامتی ..... افرین به این دختر مستقل و مامان دوست .. موفق باشید
مامان یسنا گلی
25 شهریور 91 7:02
سلام. رها جونم دندونای جدید مبارکت باشه. آفرین شیرین عسل که راحت شیر خوردن را کنار گذاشتیانشاالله پوشک را هم به همین راحتی کنار میزاری عزیزم. ممنون از لطفت افسانه جون که بیادمون بودی. من زیاد نت نیومدم این چند وقت.واسه همین کامنت نزاشتم. دوستتون دارمممم.بوسسسسسس
مامان امیرحسین ومحیا
25 شهریور 91 14:52
1.هزار ماشالا 2.. 3.. 4.. 5.الهی منم مثل مامانی قورتت بدم. چه شیلین زبونی کاله جون. تولدت مبارک. منم آپمممممم
مامان پوريا پهلووون كوچولو
25 شهریور 91 17:01
سلام عزيزم . خداراشكرخوب شدين همگي . دندون 18مبارك گلم . واما....دوباره اسباب كشي يادمه با ما اسباب كشي داشتين !من عاشق تنوع تو خونه ي جديدم مباركتون باشه
مامان امیر حسین کوچولو
27 شهریور 91 0:24
سلام مامانی خوبید خوشید سرحالید ...خدارو شکر خوشحالم که حال همگیتون خوب شده ببخشید که دیر اومدیم رفته بودیم مسافرت ممنون که به یادمون بودید رها جون خوشگلو نازو بانمکمو سه تا ببوسین .
مامان امیر حسین کوچولو
27 شهریور 91 0:27
راستی عزیزم دندونای قشنگت مبارک در مورد دستشویی گفتنش هم عجله نکن به موقش خودش میگه .
محدثه
27 شهریور 91 12:07
نه بابا پررویی چه حرفی.دوستی واسه همیناس دیگه. نمیدونم بخدا.آخه تو این هفته خریدعروسی پسرداییم هست.به مامان میگم بهتون زنگ بزنه.
عسل و غزل
28 شهریور 91 2:03
جیگر طلا کیک رو تنها تنها میخوری.قربون دخمل شیرین زبون و بلای خودم بشم من.به قول غزلکم الهی برم من
عسل و غزل
28 شهریور 91 2:03
بدو بیا پیش ما
مامان یسنا گلی
28 شهریور 91 9:59
عزیز دل خاله رها جونم روز دختر مبارک عسلم. امیدوارم تا همیشه یه دخمل خوب و نمونه باشی.بوسسسسسسسسسسسسسسس
دخترم عشق من
28 شهریور 91 13:36
سلام خدا رو شکر که همتون خوب شدین . خونه جدیدتون هم پیشاپیش مبارک . رها جون رو از طرف من ببوس
مامان نیره
29 شهریور 91 14:13
سلام منم تبریک می گم روز دختر به رهای عزیزم و همینطور به مامانش که دختری مثل رهاداره
نایسل
31 شهریور 91 2:49
اخ من فداش شممم الهی روزت مبارکککک جیگر خوشگل ناز نازی
مامان دینا جون
6 مهر 91 20:09
نقاره ها ز اوج مناره وزیده اند مردم صدای آمدنت را شنیده اند زیباتر از همیشه شده آستان تو آقا! چقدر ریسه برایت کشیده اند … ولادت هشتمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت، آقا امام رضا علیه اسلام مبارکباد.
مامان نیره
12 مهر 91 8:45
تبریک الهی 120 ساله بشه دختر گلم کنار مامان جونش
فاطمه (مامان آیلین)
19 مهر 91 13:26
خونه نو مبارک ایشالا به سلامتی رها جون رو ببوسینش