ما اومدیم
سلام خدمت شما دوستان خوبید خوشید سلامتی دلمون براتون تنگ شده
نمی دونم کجا رفتید که دیر به دیر میاین
یا چی کار می کنید که سرتون شلوغه ولی ما همیشه بیادتونیم و دوستون داریم
وممنون از همه دوستانی که همیشه به ما سر می زنن
راستش دختری دیگه داره کم کم بزرگ می شه و کارهای زیادی می کنه من فقط وقت نمی کنم براش بنویسم
خیلی با مزه شده و کلی همون حرفای قبلی رو هی تکرار می کنه
چون خیلی خانم و حرف گوش کن شده من و بابایی هم رفتیم براش کلی اسباب بازی خریدیم همشون هوشی هستند ولی ماشالله دختری خیلی قشنگ از پسشون بر میاد
خوب یکی از این بازی ها خونه هوشه که همون طور که می بینید باید شکلها رو از جای خودشون بندازه توش و بازی کنه خوب رها این ور خونه رو بیشتر دوست داره چون همش دایره و ستاره و مثلثه و راحت تره
خوب بعدی هم یه پازل سگه که باید بچینه سر جاشون و من براش کناره هاش رو می زارم اونم خودش تکمیلش می کنه
بعدی هم که همون طور که می بینید روی صفحه زیری عکس حیوانات است و باید هرر حیوون رو پیدا کنه و سر جاش بزاره الان با این که همش 5 روزه اینا رو براش خریدم خیل با دقت تمام حیوونا رو انتخاب می کنه و سر جاشون می زاره و مثلا اگه یکی رو اشتباه گذاشته باشه می گه نه نه این نیست کو کو کجاست اینجاست و درستش می کنه
خوب در روز شاید اگه بلف نزنم روزی 50 بار این پازل سگه رو بر می داره و می گه مامان بیشین و درست کن
از کارای دیگش که بخوام بگم عاشق دیدن بره ناقلاست و تا می زارم براش میاد و دستم رو می گیره که بریم و پسته بده یه روز پستم تموم شده بود هر چی بهش می دادم راضی نمی شد الا و بلا پسته می خواست یه جور گولش زدم که بی خیال پسته بشه اما دیگه نه پسته خواست نه بره ناقلا رو دید
اینم طرز پسته خوردن و بره ناقلا دیدنش تمام حواسش اونجاست
این پشتی و کاسه پسته همیشه باید موقع بره ناقلا دیدن پیشش باشن
اینم یه مدل دیگه از دیدن بره ناقلا
اینم از دختری و بره ناقلا دیدنش وقتی هیجان داره
خوب حالا می خوام از دختری و شرکت رها حساب براتون بگم
وقنی که دختری رو می برم شرکت این طوری و اینم کاراشه
خانم مهندس چی کار می کنی اون پشت چه خبره مامانی ؟؟؟؟؟؟؟
دارم می نویسم یه صفحه ورد باز کرده و داره ادای منو در میاره که تایپ می کنم
خوب حالا هم می خوام از هنر مندی های خودم بگم دیروز بیکار بودم و گفتم چی کار کنم که دلم حوس گرد واسه رها پیراهن بدوزم و تا من این پیراهن رو بدوزم 20 بار اومد و. تنش کرد و می گفت ایناش قشن (قشنگ) اده (بده) و قتی نمی دادم بهش می گفت ایتن این این یعنی بده دامش که آماده شد تا بالا تنه رو بدوزم تنش کرده بود و قر می داد و دیگه صبر نداشت که بپوشدش وقتی اماده شد با کلی ذوق نزاشت حتی دیگه من دکمش رو بزارم و تنش کرد و تا کثیف شد و بردمش حموم درش آورد
اینم ژستاش با پیراهن جدیدش
از ذوق پیراهن جدید حرفام رو گوش می کرد و هر ژستی بهش می گفتم می گرفت و ذوق می کرد و می خواست خودش هم عکسش رو ببینه
خوب حالا عزیزان دوستان گل و مهربونم بهم بگید لباس رها قشنگ شده یا نه راستش خیلی تیکه تیکه بوده تموم این تیکه های قرمز و طوسی رو خودم بهم دوختم تا این طوری شده
یهو فکر نکنید پارچش رنگی بوده ها نه خودم یکی در میون دوختمشون
حالا بگید هنر دستم چطوره و اصلا بهم میاد از این کارا بکنم یا تعجب کردید ؟؟؟؟؟؟