رها سادات و جوجه اردکا به روایت تصویر
نه به دیروز که کلی ازشون می ترسید
نه به امروز که دیگه دست از سرشون بر نمی داره
بهم میگه بده دستم باهاشون بازی کنم و دنبالشون بدومم
بدون تو خونه دیگه چی خوبه والله عجب کاری کردما
بابایی گفت دیگه عکساتو تو ادامه مطلب نزارم منم گوش می دم
می بینید هنوز نزاشته من رخت خوابا رو جمع کنم می گه جوجه ها رو می خوام
هی بهش می گم مامان گردنش رو نگیر خفه می شه و شکمش رو نگه دار و فشارش نده
حالا مگه ول می کنه بیچاره رو هی میگیره دستش اون یکی هم داره داد داد میکنه که دوستم رو بده
اینم نمایی از جفت اردکا تو خونه مقواییشون تا بعد ببینم کجا باید ببرمشون
جوجه اردکا رو بردم تو ایوون بازم اومده این بار جفتشون رو گرفته
بهش می گم رها نگاه کن مامان و بخن اینه این شکلی میشه
مامان قربون اون خنده هات بشم دوست داشتنیه مامانی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی