سری دوم مهمونا
7 فروردین 1391همون صبح که زن عمو اینا رفتن قرار شد که برای نها یه سری دیگه از مهمونا که رفته بودن اصفهان تو مسیر برگشت بیان خونمون اینا دختر خاله مامنی و برادر شوهر دختر خاله با خانوادش بودن که اونها هم 8 نفر بودن ما براشون نهار درست کردیم اما از نطنز جاده رو بد رفتن و ساعت 7 شب رسیدن و ما هم نهار طهر رو براشون گرم کردیم تا بخورن هی دختر خاله می گفت من غذای مونده نمی خوام منم می گفتم تقصیرر خودته می خواستی گم نشی هر دو سری مهمونامون رو بعد از 6 سال از دواج ما برای اولین بار میومدن خونمون و خیلی کیف می داد
رها که همون لحظه اول با رویا دوست شد و کلی بردش تو اتاقش تا با اون بازی کنه و کلی رو رویا لم می داد و با هم جور شده بودن
ببینید تو رو خدا چجوری لم داده و داره برای من اجیل می خوره اجیل خور نبود که اینم شد وای قربون اون وروجکیت بشم مامان
خوب شب رو گذروندیم و خوابیدیم و بابا باز باید فردا صبح می رفت سر کا ر پس صبح بعد از خوردن صبحانه اماده شدیم تا ببریمشون جاهای دیدنی اردکان هی اصرار داشتن که برن و من گفتم حالا شما بیاین و ببینید نظرتون عوض می شه و خلاصه همه جا بردیمشون
8 فروردین 1391 اول رفتین بازار چارسوق و آب انبار و کوچه اشتی کنان و بافت تاریخی و قدیمی و مسجد جامع و حمام بازار و کاروانیرا خانه روح الله خاتمی و صنایی و موزه فرش و حوض عباس و دربند صدرا و علما و خلاصه از ساعت 10 صبح تا ساعت 14 در حال راه رفتن بودیم وبعدش هم رفتیم پارک و کلی بازی کردن و یه هندونه هم حاتون خالی تو پارک زدیم و نوش جان کردیم
اینم رها سادات در حمام هی از پله ها می رفت بالا و میومد پایین
اینم رها سادات در خونه خاتمی در حال اببازی در حوض
اینم رها سادات ورویا در حال آببازی در حوض پالتو رو که کاملا خیس کرد درش اوردم
اینم رها سادات درزیارتگاه حوض عباس
خوب بعد هم اومدیم خونه و برای نهار ماکارونی گذاشتیم و بعد از خوردن نهار مهمونا رفتن و دوباره تنها شدیم وقتی داشتم می رفتن بازم به رها سادات روی هم رفته 20000 تومانی عیدی دادن
جمع عیدی رها سادات تا این لحظه 92000 تومان مبارکت باشه هورا