رها سادات مصطفوی گرجیرها سادات مصطفوی گرجی، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 17 روز سن داره
زهرا ساداتزهرا سادات، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه و 21 روز سن داره
سید محمد صدراسید محمد صدرا، تا این لحظه: 6 سال و 5 ماه و 30 روز سن داره

رها جون دختر گل همه

مسافرت به مشهد

1390/12/16 18:52
790 بازدید
اشتراک گذاری

می دونی الان یه هفته ای است که حرف مشهد رفتن اونم بعد از 12 سال تو خونمون افتاده و ورد زبونمون شده و بابایی هم هی می گه می برمتون و منم از ذوق نمی دونم چی کار کمنم    تا این که دیدم تصمیم قطعی شد هفته پیش زنگ زدم بلیط بگیزم که گفتند قزار تا 13 فروردین پره و خیلی حرص خوردم و به جون بابایی غر که باید چی کار کنیم و هی می گفت خدا بزرگه درست میشه

منم که می دونستم دلش صافه گفتم که خدا بزرگه

تا این که دیروز زنگ زدم و گفت که خانم تا 13 بدر بسته است اما بزار ببینم که کنسلی داره با نه یهو گفت که یه کوپه 4 نفره کنسل شده و دوشنبه 22 حرکت است و سریع با ذوق به باباییی گفتم و رفت یه کوپه رو برا مون گرفت و بلیط خریدیم

وای خدای من نیشم تا بنا گوش باز بود کلی ذوق داشتم هی بالا و پایین می پریدم و می گفتم بلاخره می خوایم بریم مشهد و هی بابایی رو می بوسیدم و می گفتم به یکی از آرزوهام می رسم و تو رو بغل می کردم و می گفتم خانم دیگه مشدی شدی و باید بهت بگم مشدس رها سادات

خلاصه تمام فکر و دکرم شده بود مشد و شب و روز رو می شمارم تا دوشنبه بشه تمام ذهنم هول و هوش این مطلب مب گرده زنگ زده به مامانم که از کرج باید و همراه ما بشه و تو خرید که رفته بودیم بار خونه از رفاه بکنیم به بابایی گفتم می خوای ادویه نخریم و همه رو مشهد بخریم

تو ذهنم بود که زودتر برام از مامان چشم عسلی ادرس بگیرم که بریم خونشون

وای خدای من همه ذهنم شده سفر مشهذ و به بابایی گفتم فردا صبح می رم ارایشگاه خوشگل بشم که می خوایم بریم مشهد خوب باشم

وای مشهد ما داریم میایم

شاید باورتون نشه فکر می کنم تمام دنیا رو بهم دادن نمی دونید که پقدر خوشحالم بد جور از امام رضا خواسته بودم که من رو بطلبه ممنونم امام رضا

دیشب تا صبح خوابم نبرد و همش به امام رضا و ضریحش و جادهاش فکر می کردم و همه چیزم شده امام رضا

وااااااااااااااااااااااااااااایییییییییییییییییییییییییییی  ممنونم خدا جون

دوست دارم امام رضا باهات خیلی حرف دارم امام رضا میام و پیشت بهت می گم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

مامان پوريا پهلووون كوچولو
17 اسفند 90 23:21
خوشا به سعادتت مارو هم دعا كن
سلام منو به مامان چشم عسلي برسون اگه كه ديديش
بازم خوشبه حالت سفر خوبي داشته باشين مواظب رها جون خاله باشين


التماس دعا داریم جای همتون خالی
خاله جون
18 اسفند 90 1:22
سلام ما ما ن مهربون ر ها جون خوبی؟ ببخشید نبودم که ا÷ کنم عکس لباسهاشم هم شرمنده چون براش کوچیک بود باید بریم ÷س بدیم و بیام هر وقت قطعی شد عکسشو می ذارم...


ممنون قربونت برم ایشالله خوشملتر بلاش بگیری
مامان چشم عسلي
18 اسفند 90 4:12
سلام خانومي خيلي خوشحالم كه ميبينم اينقدر خوشحالي
من هم منتظرم تا زودتر شما رو ببينم انشالله
بازم ميام پيشت كارت دارم


ممنون از اظهار لطفتت منتظرم تا زودتر ببینمت
مامان حنا
18 اسفند 90 5:50
خانومی به خدا بگم باورتون نمیشه با شنیدن این خبر اشک توی چشمام جمع شد خوش به سعادتتون خدا میدونه چقده دلم زیارت امام رضا رو میخواست میدونم الان چه حالی دارین
ایشالله سفر مکه قسمتتون بشه
رها جونو هم ببوس


وای تو رو خدا دعا کن مشکلی پیش نیلد و بتونیم بریم
برای همتون نایب و زیاره هستم
مامان زهرا(شهرادشیر کوچولو)
21 اسفند 90 18:02
با خوشحالی شما منم شاد شدم
شاید ما هم عید اونجا باشیم
بهر حال لحظات خوشی رو برای شما آرزو میکنم
مشهدی کیجا رو ببوس


عزیزم اگر مشهد بودی بازم ما رو دعاکن
راستی مگه مازنی هستی که گفتی کیجا؟؟؟؟؟؟؟؟؟