رها سادات و سیزده بدر
چون تقریبا 12 رو خیلی بدر بودیم و رها هم تو ماشین بیرون خیلی اذیت می کنه و یه جا بند نمیشه و همش این ور و اونوره و یکی باید پا به پاش باشه باز هم مثل هر سال تصمیم گرفتیم که نها رو خونه بخوریم و بعد از ظهر برای خوردن کاهو سکنجبین بریم بیرون تو طبیعت
پس جاتون خالی بابایی رفت و شب قبل گوشت چرخ کرده گرفت و منم صبح اومدم امادش کردم برای کباب کوبیده و این دومین باری بود که می خواستیم کباب کوبیده بزنیم و خدا رو شکر خوب در اومد
چون تو خونه جدید حیاط مشترکه تصمیم گرفتیم که تو ایوون کباب بزنیم و تو خونه میل کنیم جاتون خیلی خالی بود ولی بودن مامانم به این 13 بدر صفای دیگه ای داده بود و این اولین سالی بود که بعد از ازدواجمون سیزده بدر تنها نبودیم و مامان پیشمون بود و کلی هم از پدر خدا بیامرزم یاد کردیم
برای دیدن بقیه مطالب تو ادامه مطلب می بینمتون
لطفا در ادامه مطلب هم همراه ما باشید
رها سادات طبق معمول تو ایوون کنار منقل منتظر تا زود اماده بشه و بخوره
هی پا می شد می رفت به سیخا دست بزنه و هی من می گفتم جیزه نرو و اینجا بشین الان اماده میشه ولی بازم پا میشد و میومد شیطونی
خوب بفرما عزیزم بلاخره اماده شد این هم مال شما نوش جان کن که 2.5 سیخ را میل نمودند وای که نمی دونید چقدر عاشق کبابه حتی یه ذرش هم دور نمیریزه اگه زمین افتاده باشه هم وقتی اومد چایین میاد و برش می داره و می خوره شکمو جای همتون خالی
خوب بعد از نهار هم همه یه چرت زدیم و نزدیکای ساعت 4.5 بعد از طهر بار و بندیل بستیم و رفتیم تومیدون که رها عاشقشه نشستیم و کلی بازی کرد و شیطونی و ما هم کاهو سکنجبینمون رو خوردیم و 13 رو بدر کردیم و با مامان سبزه گره زدیم مگر با این قندا پند لحظه نگهت می داشتیم تا بشینه وگرنه همش در حال راه رفتن بودی
اینم یه عکس هنری که بابایی دراز کشیده ازت گرفته با مزه شده رها در اسمون
خوی اینم شیطونک در حال ورجه وورجه کردن
خوب سیزده بدرتون بدر دشمناتون دربدر