رها سادات مصطفوی گرجیرها سادات مصطفوی گرجی، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 12 روز سن داره
زهرا ساداتزهرا سادات، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه و 16 روز سن داره
سید محمد صدراسید محمد صدرا، تا این لحظه: 6 سال و 6 ماه و 25 روز سن داره

رها جون دختر گل همه

رها و شیطونی های 19 ماهگی

1390/12/28 8:47
1,274 بازدید
اشتراک گذاری

خوب اینم که شیطونک مامانیه با ژستا و قیافه های مختلفی که موقع عکس گرفتن از خودش نشون می ده

اینم عسملکم وقتی که خونه سازی می کنه خوب وایتا ببینم چی درست کنم خونه بسازم ماشین بسازم قطار بسازم یا نه پاشم برم مامان رو اذیت کنم نه بزار بگم مامان بیاد و برام بسازه نه بهتره خودم دست بکار شم

خوب حالا دیگه خیلی بازی کردم یه کم استراحت کنم ومامانی هم ازم عکس بگیره

خوب استراحت بسه پاشم برای شیطونی کردن آمده شم خوب بهتره برم تمام عروسکام رو که مامانی الان برده رو مبل گذاشته و مرتب کرده رو هم بریزم وای که چه حالی میده شیطونی کردن

امون از دست تو ذختر شیطون بلا راستش داشت یادم می رفت پریروز با بابایی دیگه از دست بالای اپن رفتنت خسته شدیم و تصمیم گرفتیم که بازم تغییر دکوراسیون بدیم تا تو وروجک نتونی بری بالای اپن و هی رو سنگا رزه بری میز نهار خوری رو بردیم پیش اپن و مبل رو گذاشتیم جاش

ولی من که چشم آب نمی خوره تو حتما یه راهی رو برای بالا رفتن پیدا می کنم و بابایی می گفت نه دیگه نمی ره هی من می گفتم و هی بابایی می گفت نه که ازت خواست که بری ابلا دیدیم با زور پات رو گذاشتی رو مبل و خودت رو رومیز اویزون کردی و هی رو می زی رو کشیدی و با هزار زور و زحمت خودت رو کشوندی بالا با این که خیلی سختت بود و گریتم در اومده بود بی خیال نشدی و بلاخره رفتی بالای میز نشستی شکلکهای جالب آروینعجب وروجکی هستی بابا

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

شهراد شیر کوچولو
28 اسفند 90 9:49
رها جون با اجازه لینک شدی
به نظر مامان دوست ینی : کسی که همیشه هست
وشما با افتخار یه دوست همیشگی من ومامان زهرایی


ما که شما را از دور دورا لینک کرده بودیم و توقلبمون جا کردین دیگه بیرون نمیرین
مامان زهرا(شهرادشیر کوچولو)
28 اسفند 90 9:50
دوست داشتنی
چرا آخه اینقده وروجک وبلایی
دوستت دارم

مامان مواظب دخملی باش


نمی دونم دیشبی داشتم به باباش می گفتم که شبیه کی هست که اینقده شیطون و بلاست
مامان امیرعلی
28 اسفند 90 9:55
ای جانم.رها هیچوقت ناامید نمیشه.مطمئن باش این رهایی که من دیدم تا اپن رو فتح نکنه دست بردار نیست


وای تو رو بخدا دیگه نمی دونم چی کار کنم فکر کنم این دفعه باید خونه رو عوض کنم چون دیگه هیچ مدلی نمیشه چیدشون
مامان محمد گوگولي
28 اسفند 90 10:13
چه افسانه ی زیبایی… زیباتر از واقعیت .. راستی مگر هر شخصی احساس نمیکند که نخستین روز بهار گویی نخستین روز آفرینش است؟
—نوروز مبارک—
رهاي گلم دومين عيد زندگيت را تبريك مي گويم و ميبوسمت عزيزم هميشه شيطون و بلا بموني وروجك!!!


مرسی خاله جون
مهرداد
28 اسفند 90 10:30
chashm hatman mizaram
az shorooe sale ayande ba matalebi jadid
darbareye niniha dar khedmatetoonam



مرسی
مامان حنا
28 اسفند 90 11:46
قربون خنده دخملیمون برم که دلم برای خندیدنش ضف میکنه خدا تورو برای مامان و بابات و همینطور هرکی عشقته از جمله خودم حفظت کنه
خانومی آپ کردم دوست داشتی بیا ببین چرا چن روزه آپ نمیکنم
مواظب دخملیتم باش تورو خدا از طرف من ببوسش


چشم عزیزم مواطبش هستم و با تمام وجود دوستتون داریم و براتون قشنگترین ارزو ها رو می کنیم
ایشالله تو و حنا جون و باباییش هم همیشه سلامت و شاد باشید
مامان چشم عسلي
28 اسفند 90 22:10
سال نو و بهاري نو را، فرصتي نو براي تازه شدن و بازنگريستن بر چگونه زيستن ميبينم! براي وجود نازنينت در اين فرصت نو شوري نو براي ساختن و بهتر زيستن آرزو ميكنم. اميدوارم هميشه سلامت و سرزنده و مهربان و روشن بين باقي بماني
مهرداد
28 اسفند 90 22:32
سلام وبلاگم آپ کردم با یه سوال حتما بیا و جواب بده منتظرتم
افسانه و مائده
21 فروردین 91 21:46
سلام رها جون موهای فرت قشنگه


ممنون خاله جون چشات قشنگ میبینه