دوستان خبرای مهم خوب و بد
نمی دونم اول خبرای خوب رو بدم یا خبرای بد رو البته بد که نیست
خوب اول خوبا رو میگم که دلتون نگیره
اول این که به سلامتی بعد از سال ها حکم استخدام رسمی بابایی رها اومد و حالا دیگه استخدام رسمی شده و از 17/12/90 حکم استخدام رسمیش تایید شده
وای که نمی دونید چقدر خوشحال شدم خودش همیشه آرزوش بود که استخدام رسمی بشه و خیلی خوشحاله که به آرزوش رسیده بابایی من و رها هم خیلی خوشحالیم و امیدواریم پله های ترقی رو طی کنی
تبریک تبریک تبریک
خبر بعدی اینه که 28/12 تولد بابایی رهاست و من و رها برای بابایی کادوی تولد یه موتور بزرگ با پولای خودش براش خریدیم مبارکت باشه بابایی جونم
خبر بعدی این که بچه خاله ناهید بود که رفتیم چند هفته قبل برای دیدن سیسمونیش دیروز 2 روز زودتر از موعد بدنیا اومد و همه ما رو خوشحال کرد و زنگ زده بودم بهش تبریک بگم که صدای گریش می یومد که گفت می خواد شیر بخوره و منم گفتم که بعدا زنگ می زنم نگو بلا می خواست خودش خبر اومدنش رو بهم بده و مشتولوق بگبره
وای وروجک خاله زود زود میام ببینمت فدات بشم
و اما خبر بد البته بد که نمی شه گقت شاید قسمت نبوده اما حال من خیلی گرفته بود و اصلا خوشحالی استخدام بابایی با ضد حالی که زد رو نفهمیدم آخه می دونید چون حکم خورده سفر مشهدمون دیگه کنسل شد
خیلی حیف شد البته گفتند که می تونه بره اما اگه جاش بودند نمی رفتند رییسای بابایی می گن
حالا خیلی دلم گرفته و اصلا روحیم خوب نیست و هی با خودم می گم چرا امام رضا ما رو نمی طلبه حنما دوستمون نداره و نمی خواد که ما بریم پیشش
بعد به خودم می گم خوب تو هم می خواستی بری پیش امام رضا و بگی که کار بابایی درست بشه و امام رضا هم از راه دور حاجت روات کرده دیگه پس دیگه کم لطفی نکن
خدای بزرگ راضیم به رضای تو ممنون امام رضا که حاجت روام کردی